آخرین ارسال های انجمن

عنوان مطلب تعداد پاسخ ها تعداد بازدید ها آخرین پست دهنده
عقرب روی ریل اندیمشک یا از این قطار خون می چکد 0 290 admin
در بغداد 0 184 admin
نوکاپ 0 194 admin

تخم مرغ


تازه فهمیده بود که ما می ریم از توی یخچال خوراکی میاریم می خوریم حدود ۷ یا ۸ ماهش بود.

تا من در یخچال و باز کردم چیزی در بیارم از زیر دست من اومد و سریع رفت یک دانه تخم مرغ(چون سبد تخم مرغها نزدیک دستش بود) برداشت و در رفت.

دنبالش رفتم بگیرمش

با داد می گفت: می خوام بخورم.می خوام بخورم.

بهش گفتم : نه اینو که اینطوری نمی خورن. باید اول بپزیمش، بعد بخوریمش. تا بلاخره ازش گرفتم.

از اون به بعد هر بار که می رفتم سر یخچال و می اومد دنبالم؛ یه میوه از تو یخچال هم بهش می دادم  



[ شنبه 07 تیر 1393 ] [ 10:48 ] [ آناهیتا ]

[ نظرات (0) ]