آخرین ارسال های انجمن

عنوان مطلب تعداد پاسخ ها تعداد بازدید ها آخرین پست دهنده
عقرب روی ریل اندیمشک یا از این قطار خون می چکد 0 290 admin
در بغداد 0 184 admin
نوکاپ 0 194 admin

قشم قسمت دوم

 

مراکز اقامتی در قشم که البته خیلی بیشتر از اینها هستند اما من چند تا از انها را برایتان نوشتم و همینطور قیمتهایشان به ترتیب از گران به ارزان است البته برای فصلهای شلوغ مانند عید حداقل 1-2ماه جلوترباید جا بگیرد چون در زمان عید تمام تورهای مسافرتی جاهای خوب را رزومی کنند ازاطلاعات سایت مخصوص قشم www.qeshm.ir هم می توانیداستفاده کنید کد قشم نیز 0763است البته در قشم خانه هم اجاره می دهند مانند شمال فقط باید بروید از توی همان شهر قشم اجاره کنید قیمتهاشم خوب بود اما ما چون قصد ماندن در قشم را نداشتیم اجاره نکردیم

 

هتل بین المللی:5243001-5242006-5242003

 

هتل دریا که بسیار مشهور و از همه بهتر است2 - 5221630

 

ساحل طلایی 7 -5342900

 

هتل بهشت20  -5221213

 

هتل نخل زرین8  -5241005

 

هتل اپارتمان نگین8 -5222767

 

هتل اپارتمان کوثر5220522

 

هتل اپارتمان  شادناز 7 -5222395 

 

هتل اپارتمان  قصر قابوس5243374

 

هتل اپارتمان گلستان 8 -5221707

 

مهمانپذیر شمس 1: 5225408

 

مهمهنپذیر شمس3: 5227036

 

مهمانپذیر نخل هنگام:5221505

 

مهمانپذیر ساحل:5222417-5224723

 

مهمانپذیر صدف:5226142

 

مهمانپذیر خلیج فارس:5223027

 

تلفن گویای قشم 5252550

 

 وقتی رسیدیم به حاجی اباد دیر وقت بود و. توی شهر هر چه اطرافمان را نگاه کردیم  تا بتونیم غذای حاضری تهیه کنیم اما پیدا نکردیم و شب را املت درست کردیم و خوردیم وزود  خوابیدیم من که وقتی چشمام و می بستم احساس می کردم هنوز تو لنجم و دارم تکان تکان می خورم  همه زودی خوابشون برد اما من نه نمی دونم چرا خوابم نمی برد البته شانس من همسایه کناری تولد شخصی را برگذار کرده بود که برای من خیلی جالب بود همه باهم دست بندری می زدند و به لحجه بندری هم می گفتند تولدت مبارک و بعد هم چند تا اهنگ توپ بندری گذاشتند که با دست بندری در کنار ان اهنگ را جذاب تر کرده بودند راستش چون اولین بار بود که اهنگ بندری و دست بندری را از نزدیک می شنیدم خیلی برام جذاب بود و دوست داشتم که برم اونجا از نزدیک ببینم اما ان موقع شب و تنها نمی شد

 

خلاصه نمی دانم کی خوابم برد و صبح هم خیلی دیر بیدار شدیم و چون همه ما بدنمان از خستگی قایق سواری درد می کرد اصلا ان روز را بیرون نرفتیم فقط بعد از ظهر دو سه نفر برای شارژ کردن  به بانک وبعد پمپ بنزین و تهیه مواد غذایی  وموبایل فروشی برای خرید شارژر موبایل بیرون رفتند شب را قرار گذاشتیم به بندر و شهر گنو که اب گرم داشت برویم غذایی برای فردامون اماده کردیم و شب خوابیدیم و دوباره ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدیم و اینبار صبحانه خوردیم و راه افتادیم ابتدا به گنو رفتیم در انجا اب گرم دارد که البته انرا تبدیل به استخر کرده اند و اطراف انرا فضای زیبایی درست کردند و بازارچه ای هم دارد که قیمتهاش با قیمتهای بندر یکی بودالبته ما فقط در بازارچه و فضای اطراف ابگرم که خیلی هم زیبا بود گشتیم البته بوی اب هم میامد  و توی اسخر نرفتیم چون بسیار شلوغ بود و سانس بعدیش هم ساعت30/ 1 بعدازظهر بود البته زیاد هم به دلمان نمی چسبید که داخل استخر برویم وفقط کمی خرید کردیم و به بندر رفتیم تو بندر هم از راه که رسیدیم ماشین را در کوچه ای پارک کردیم و دو دسته شدیم و هر کسی هم تو بازار دنبال خرید جنسهای خودش بود ما ابتدا به دی تو دی رفتیم اما چون انجا چیززیادی نداشت به پاساژ ستاره که چند متر انطرفتر بود رفتیم و در همان موقع باران هم گرفت اما چون بارانش سرد نبود از اینکه خیس شدیم کلی کیف کردیم ودر پاساژ ستاره کل طبقات و مغازه های انجا سر زدیم اما متاسفانه کل قیمتهای اجناس با تهران یکی بود که احتمالا به خاطر تعطیلات عید قیمتها را اضافه کرده بودند به خاطر همین خرید نکردیم و به بازار محلی انجا که بین دی تو دی و پاساژ ستاره قرار دارد رفتیم که خوب قیمتهای انجا خیلی بهتر بود و بسیار هم شلوغ بود که کمی گشت و گذار کردیم و کمی وسایل بازی بچه  مثل عروسک و دارت وهمینطورلوازمی را که نیاز داشتیم را خریدیم  وبعد برگشتیم پای ماشین گروه قبلی زودتر از ما کنار ماشین امده بودند سوار ماشینامون شدیم دیگه باران بند امده بود و ظهر هم شده بود برای خوردن غذا به کنار ساحل رفتیم ساحل خلیج فارس بسیار صاف و سیع وزیبا بود تلاقی اسمان ابی و بی انتها  با دریای وسیع و ابی  وساحل صاف ماسه ای منظره زیبایی را به و جود اورده بود و کلی بادباک  که تو هوا در حال پرواز بودند ما در روی اسفالت چادر زدیم ووسایل ناهار را پهن کردیم و غذایی را که از شب قبل اماده کرده بودیم خوردیم و همه با هم به طرف دریا رفتیم دو سه تا از مردامون به داخل اب رفتند و من هم که یک بادبادک از گنو خریده بودم را هوا کردم و کلی تا بعد ازظهرخوش گذراندیم وبه خاطر اینکه به شب نخوریم  وسایل را جمع کردیم و به حاجی اباد برگشتیم  وچون مهلت اتاقمان تمام شده بود تمام اساسمان را جمع کردیم تا فردا صبح به سمت تهران حرکت کنیم  ولی دلم می خواست زمان بیشتری می موندیم چون هوا بسیار خوب بود و شهر های دیگر استان هرمز گان را نیز دوست داشتم ببینم ولی به هر حال باید بر می گشتیم و صبح زود به تهران برگشتیم  و سر راهمان هم سری به یزد زدیم که در سفرهای بعدی تعریف کنیم

 




ادامه مطلب ...

[ جمعه 29 آبان 1394 ] [ 21:28 ] [ آناهیتا ]

[ نظرات (0) ]